مهدی غزنویان

زندگی من

مهدی غزنویان

زندگی من

استاکر

 

منطقه یک موقعیت زمانی و یا مکانی خاص است که در آن سطح اگاهی به شدت افزایش می یابد.

 

البته این چیزها نظر من است در مورد منطقه که میتواند با برداشت شما متفاوت باشد:

 

در منطقه شرایط آب و هوایی متغیر است.

از نظر مکانی در محدوده خاصی قرار دارد که هر کسی نمی تواند به آن وارد شود.

وقتی آنجا هستید همه آرزوهای راستین شما بر آورده می شود.

بدون راهنما نمی توان وارد منطقه شد.

منطقه دارای یک آستانه است.

آستانه در اتاق آرزوهاست.

در انتهای اتاق  و در تراس اتاق.

جایی که رو به یک سرزمین بی نهایت است.

در منطقه روح شما و روح جهان یکی می شود.

موقعیت خود آستانه در منطقه متغیر است (یعنی اگر امروز اینجاست فردا در جای دیگری قرار دارد)

برای رفتن به منطقه باید مشقت های زیادی را طی کرد.

بعضی ها اصلا تا الان اسم منطقه را نشنیده اند.

بعضی ها منطقه را ندیده اند.

بعضی ها دوست دارند به منطقه بروند.

بعضی ها راهنمای منطقه هستند.

یعضی ها می خواسته اند به منطقه بروند اما نتوانسته اند.

یعضی ها برای مدت کمی در منطقه بوده اند.

بعضی ها همیشه فکر میکنند که در منطقه هستند.

بعضی ها همیشه در منطقه هستند.

!و بعضی ها خود منطقه هستند و وقتی شما با آنها هستید ناخود آگاه در منطقه قرار دارید

 

البته می تواند یک کافی شاپ ، یک رستوران ، یک خانه ، یک اتاق ، یک تاکسی ، یک دوست ، یک استاد و یا یک چیزی که تصورش را نمی کنید برای شما شرایط منطقه را بوجود بیا ورد.

در مورد فیلم استاکر تارکوفسکی هم باید بگویم این فکر برای اولین بار وقتی به میان آمد که در مورد این فیلم صحبت کردیم . این فیلم داستان سه مرد است که به یک محدوده محافظت شده وارد می شوند تا آرزوهایشان را بر آورده کنند . استاکر به معنی راهنما می باشد.

 

نظرات 5 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:44 ب.ظ

پس با این حساب منطقه
بهترین نقطه دنیا
بهترین زمان.
بهترین نفر
بهترین .....
است.

م.ش.ی یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:54 ب.ظ

آرزوهای ما یک معیار هستندبرای سنجش.
خودمان را می توانیم ار طریق آرزوها یمان بسنجیم
حتی در منطقه هم به این فکر هستیم که آیا بر آورده می شوند یا نه
بترکیم از بس که آرزو داریم
وقتی به آنها یعنی آرزوها توجه می کنیم اغلب احمقانه هستند وبر آورده شدن یا نشدنشان هم فرقی نمی کند.ولی باز دست بردار نیستیم

مورچه شماره یک سه‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:38 ب.ظ

من یک جایی را می شناسم که همه مشخصات منطقه را دارد. آنجا دریاچه اووان در الموت است. آیا شما یا کس دیگری منطقه دیگری را می شناسد؟حتما جاهای دیگری هم هست

الف.کاف شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:08 ق.ظ http://open-area.blogsky.com

ظاهرا من فقط با این موضوعاتی که دارین مطرح می‌کنید غریبه هستم... چون هم مریم هم مورچه‌ی شماره یک کاملا می‌دونن موضوع و ماجرا چیه!

من دقیقا یکی از بعضی‌هایی بودم که تا الان اسم منطقه رو نشنیده‌اند!

م.ش.ی شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:04 ب.ظ

دوشنبه سیزدهم فروردین 1386 ساعت 4:20
عنوان وبلاگ را استاکر گذاشتم.

اسمی که مرا به یاد فیلمی می اندازد ،که زندگی که را به یادم آورد.

((و شیرینی می خواهم؛ کیک های شکلاتی با شربت و مار ماهی های دودی ... وهر چیزی که بوی خوب بدهد: گل ها، عطر های خوش بو... سوپ قارچ بوی خوبی می دهد... ویک لباس ابریشم، از آنها که وقتی بهش دست میزنی خش خش می کند، وتازه گنده ترین آرزویم یک دست پوش خز است، از آنها که گرم و پفی و نرم است...))

من هم وبلاگی می خواهم درباره سینما؛ که دوستانی پیدا کنم که حداقل اهل فیلم دیدن و فکر کردن درباره فیلمی که می بینند هستند؛ حتی اگر هم فکرم نباشند.

و فکر کنم هر چه را که بخواهم، اگر واقعاً بخواهم ؛خواهم داشت.

نوشته شده توسط رضا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد