صبح روز 5 شنبه 29 فروردین ماه بعد از تحمل یک ترافیک طولانی و خسته کننده به فرهنگسرای نیاوران رسیدیم . در نگار خانه شماره 1 نمایشگاه آثار نقاشی استاد کاتوزیان دایر بود ، که این مهم پس از نه سال اتفاق میافتاد . از نکات مهم و تاثیر گذاربر روند برگزاری این نمایشگاه ، نقش مرگ بر بوم زندگی استاد کاتوزیان بود که دو روز پس از یرگزاری نمایشگاه اتفاق افتاده بود.
استاد کاتوزیان پس از چیدمان آثار در روز قبل از نمایشگاه قرار میشود عکسی به یادگار بگیرند . استاد کنار تابلوی زرتشت ایستاده و آخرین عکس خود را هم به یادگار جاودان میکنند . روحش شاد و روانش قرین رحمت الهی باد .
استاد کاتوزیان متولد 1302 در تهران بوده و از کودکی به نقاشی میپرداخته اند . سپس وارد هنرستان کمال الملک میشوند و بعدها در سال 1322 نایب رییس این هنرستان میشوند.استاد کاتوزیان در طول حیات خود نمایشگاههایی در آمریکا ، پاریس ، لندن ، تهران و آبادان برگزار کردند ایشان تنها نقاشی هستند که آثارشان در کنار آثار کمالالملک در مجلس شورای ملی به نمایش گذاشته میشود.
در میان آثار به نمایش در آمده بیش از همه پرتره و چهره به نمایش در آمده بود همچنین تابلوهایی با موضوع میوهها و گلها هم در نوع خود کم نظیر و جالب توجه بود . یکی دیگر از دسته تابلوهای به نمایش در آمده تابلوهای موضوعی ، مانند دفاع مقدس ، اعتیاد ، فقر و .. بودند .
در میان تابلوهای پرتره و چهره به نمایش درآمده آنچه که برای من جالب بود سن مردان در تابلوها بود . تمام تابلوهای صورت مردان ( بجز شهریار و مهندس کوچار) پیرمردانی مسن با صورت چروک و سنی بیش از هفتاد و یا هشتاد بودند که ازآن میان می توان به تابلوهای خیام ، زرتشت ، بهلول ، موسی ، قلندر و کهنهفروش اشاره کرده . در صورت تمام این مردان چشمانی نیمه باز با چروک بسیار و ریش وسبیل آشفته به چشم میخورد و جالب این است که بعضی از این آثار را استاد در جوانی نقش زدهاند . برعکس در میان پرتره زنان آنچه بیش از همه جلوه میکند نشاط و جوانی است ، پرترههایی از زنان با پوشش بومی متعلق به اقوام آذری ، کرد ، بندری و بلوچ ، به وضوح گویای این مطلب هستند . زنان با چشمانی درشت ، لبههای کوچک و گوشتی ، ابروهای کشیده و پهن ، بینی کوچک و ظریف تقریبا در تمام پرترها تکرار میشوند .
اما در مورد نحوه برگزاری نمایشگاه باید بگویم که چند مورد بسیار آزاردهنده وجود داشت که بهتر است مورد بررسی مجدد قرار گیرد اولین مورد فرهنگ دیدن و تماشا کردن یک اثر است . گاهی بازدید کنندگان هنگام تماشا چنان به یک اثر نزدیک میشوند که انگار خالق اثر یک نقطه و یا خطی برای آنها کشیدهاست و تا بینی خودشان را به اثر نچسبانند و تماشا نکنند نکته را برداشت نخواهند کرد . مورد بعدی عکس گرفتن از آثار آن هم با موبایل و وسایل غیر حرفهایست که من شخصا دلیلش را نمیدانم که چراعدهای از حال لذت نمی برند و بدنیال ثبت و داشتن یک چیز هستند ، بیشتر عکسهای استاد با کیفیت خوب در سایتهای مختلفی موجود است و دلیلی برای ثبت بی کیفیت آثار نیست . مورد بعدی نورپردازی غیرحرفهای آثار بود که بازتاب نور منعکس شده در تابلوها ، تماشا و دیدن را مشکل میکرد .یکی دیگر از مشکلات عمده نمایشگاه عدم وجود بروشور و کاتالوگ معرفی آثار بود .
اما نکته بسیار بد و نا امید کننده نمایشگاه تحمیق و بیتوجهی به شعور بازدیدکنندگان بود به نحوی که بسیار مبتدیانه اسامی بعضی از تابلوها را (حتما به خاطر مصلحت) عوض کردهبودند .
اما در کل نمایشگاه خوبی بود و باید در همین جا به روح استاد درود فرستاد و از خداوند ممنان برایشان رحمت و شادی درخواست کرد.
مرسی. خیلی خوب بود.
برعکس خواهرم که شدیدا در نقاشی و هنر استعداد داشت و توانا بود هیچ وقت در خودم شوقی برای نقاشی و طراحی ندیدم...
این جملهتون رو گاهی به خودم یادآوری میکنم و اگه بتونم بطور کامل بهش عمل کنم و ملکهی ذهنم بشه شاید خیلی از مشکلاتم حل بشه:
«چراعدهای از حال لذت نمی برند و بدنیال ثبت و داشتن یک چیز هستند»
بازهم ممنون.
زیبا بود کم ارزش ترین جمله ای است که می توانم بنویسم.
ممنونم که خیلی جاهایی که نمی توانم بروم را برایم هدیه می آورید.
اثار بزرگ تر از اونن که بشه در موردشون چیزی گفت .روحش شاد