شاید شما هم بیمار روانی باشید

 خیلی وقتها با خودم فکر می‌کردم که حتما من ناراحتی یا بیماری روانی دارم که نمی‌توانم از زندگی لذت ببرم . افسردگی یا شاید چیزی شبیه به این ، اما همواره می‌ترسیدم تا به روانپزشک مراجعه کنم .شاید دلیل اولش عدم شناخت نسبت به بیماری و دوم هم نحوه برخورد پزشک بود.اوایل هفته گذشته واحد معاونت اداری و توسعه منابع انسانی شرکت  یک بروشور بین پرسنل شرکت توزیع کرد که در مورد بیماریهای روانی توضیح داده بود .

موارد مطرح شده در بروشور بیشتر جهت آشنایی با بیماری‌های روانی و همچنین فروریختن باورهای غلط و تابو‌های موجود در مورد بیماری‌های روانی‌است. با خودم گفتم بد نیست شاید این اطلاعات را در اختیار شما هم قرار دهم خصوصا اینکه اهل ادب و فرهنگ در رابطه با ابتلا به این نوع بیماری‌ها سابقه طولانی داشته و اکثر مبتلایان به این بیماری را هنرمندان عزیز تشکیل داده‌اند! (در ادامه به نام هنرمند و بیماری‌اش اشاره شده است ) البته در همین جا لازم می‌دانم از مسئولین شرکت هم برای تهیه این بروشور تشکر کنم !

 

روان یعنی عملکرد مغز:

مجموعه فعالیت‌های کلی مغز "روان" نامیده می‌شود . اگر دیدن عملکرد چشم است ، ‌فکر کردن ، تخیل و حافظه ، شادی و غم  و گریه نیز عملکرد مغز است . جسم و روان از یکدیگر جدا نیستند و بر هم تاثیر می‌گذارند. بیماری که در اثر عفونت ، دچار تب شدید می‌شود ، در خواب هذیان می‌گوید . کابوس و هذیان نشانه اختلال روانی است . یعنی اینکه بیمار در اثر بیماری جسمی دچار اختلال روانی هر چند موقت شده است .

 

شناخت اختلال روانی :

برای سنجش بیماریهای جسمی معیاری وجود دارد که با توجه به  آن تشخیص می‌دهیم فرد بیمار است . اما تشخیص بیماری‌های  روانی خیلی آسان نیست . هر گاه خود شخص احساس کند که زندگی از نظر احساسی و هیجانی آن طور که مطابق میلش است نمی‌گذرد و احساس ناراحتی بکند و یا دیگران متوجه شوند او از نظر رفتاری از معیارهای طبیعی جامعه خارج شذه است . در این حالت شاید بتوان گفت فرد دچار اختلال روانی است.

 

داشتن اختلال روانی ننگ و عار نیست :

بیماری یا اختلال روانی همانند بیماری جسمی است و علت آن عملکرد نامطلوب مغز است . اگر عروق قلب شما دچار گرفتگی شود با سکته قلبی مواجه خواهید شد . اگر دچار عفونت ریوی شوید تنگی نفس و سرفه از عواقب آن است  و اگر تعادل شیمیایی در مغز به هم بخورد ، روان شما بیمار می‌شود . همانطور که برای در مان‌های جسمی به پزشک مراجعه می‌کنیم  ، باید برای درمان بیماری‌های  روان نیز به روانپرشک یا روانشناس مراجعه کرد . پنهان نگاه داشتن بیماری‌ روانی یا اکراه داشتن از اقدام برای درمان آن ، از برچسب زدن‌ها و رفتارهای ناسالم افراد آگاه از واقعیت‌های روان انسان ناشی می‌شود . داشتن بیماری روانی نگ و عار نیست . ذکر این نکته ضروری است که روح با روان فرق می‌کند . با مرگ مغز ، روان نیز از بین می‌رود اما روح به حیات خود ادامه می‌دهد .

 

نشانه‌های بیماری روانی :

نشانه‌های بیماری روانی دو دسته‌اند : دسته اول نشانه‌های روان پریشی مانند : توهم ، هذیان ، قطع ارتباط با واقعیت ، غذا نخوردن  و حرف نزدن

دسته دوم نشانه‌های روان‌نژندی مانند : اضطراب ، افسردگی ضعیف ، وسواس ، اختلال در خواب ، اشتها ، انرژی و روابط جنسی  و دردهای روان تنی .

برای تشخیص بیماری روانی باید مجموعه‌ای از نشانه‌ها را در یک مدت معین در نظر داشت . اگر فردی یک روز احساس افسردگی کرد نمی‌توان گفت به بیماری افسردگی دچار شده‌است .

 

به بیمار روانی برچسب نزنیم:

متاسفانه برچسب زدن به بیماران روانی امری رایج است و این واقعیت ناگواری است . زمانی به بیماران مبتلا به سل یا عفونت نیز برچسب‌های وحشتناکی می‌زدند پنهان کردن بیماری روانی و عدم مراجعه برای درمان از همین برچسب‌زدن‌ها ناشی می‌شود برچسب‌‌زدن ، باعث استرس بیشتر و شدیدترشدن بیماری روانی در افراد می شود .

 

 

 

مشاهیر و اختلال روان  :

در انتها با برخی از افراد مشهور و نامی که دچار بیماری روانی بوده‌اند آشنا می‌شویم . باید دانست ابتلا به بیماری روانی عیب نیست و یک بیمار روانی با اقدام درمانی به موقع و حمایت دیگران می تواند  در بسیاری از زمینه ها رشد و پیشرفت داشته باشد.

 

 

 

آیزاک نیوتن و اختلال دوقطبی

نیوتن

آیزاک نیوتن(1727-1642) فیزیک‌دان ، ریاضی‌دان و فیلسوف انگلیسی است . او مفهوم گرانش را توضیح داد و با تشریح قوانین حرکت اجسام ، علم مکانیک کلاسیک را پایه‌گذاری کرد . وی مبتلا به بیماری دوقطبی بوده است .در این اختلال فرد گاهی سرخوش وپر انرژی است و گاهی افسرده وغمگین .

 

 

 

 

لودویک ون‌بتهون و اختلال دوقطبی

بتهوون

بتهون(1827-1770) یکی از موسیقی‌دانان برجسته آلمانی بود . وی یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین شخصیت‌های موسیقی در دوران کلاسیک و آغاز دوره رمانتیک است . بتهوون نیز مانند نیوتن دچار اختلال دوقطبی بوده است .

 

 

 

 

چارلز دیکنز و افسردگی

چارلز دیکنز

چارلز دیکنز(1870-1812) داستان‌نویس انگلیسی و خالق الیور تویست ، سرود کریمس ، دیویدکاپرفیلد،

آرزوهای بزرگ  و دوست دوجانبه ما ، است. چارلز دیکنز در طول عمر خود از بیماری افسردگی رنج می‌برد .

 

 

 

 

لئو تولستوی و افسردگی

 تولستوی

این نویسنده روسی در در سال 1828 به دنیا آمد. داستان کودکی باعث شهرتش شد و او را در ردیف نویسندگان بزرگ روس قرار داد . از دیگر آثار او آناکارنینا ، نیروی جهل ،شیطان و جنگ و صلح نام برد . وی به بیماری افسردگی دچار بود.

 

 

 

ارنست همینگوی و افسردگی

همینگوی

ارنست همینگوی سال 1899 در امریکا چشم به جهان گشود . از معروفترین آثار این نویسنده می‌توان به وداع با اسلحه ، مرگ در بعد از ظهر ، زنگها برای چه کسی به صدا در می‌آیند، در امتداد رودخانه ، به سمت درختها و پیرمرد و دریا اشاره کرد . همینگوی در طول مدت عمرش از بیماری افسردگی رنج می برد

 

 

 

 

 

پروفسور جان نش و بیماری شیزوفرنی

جان نش

پروفسور جان نش در سال 1928 در آمریکا به دنیا آمد و در سال 1994 جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد. او یک ریاضی‌دان برجسته است که تئوری‌های ریاضی وی علم اقتصاد را دگرگون ساخت . نش به سخت‌ترین بیماری روانی یعنی " شیزوفرنی پارانوئید " مبتلا بود که با در مان به موقع توانست به زندگی خود ادامه دهد . فیلم سینمایی ذهن زیبا زندگی او را به تصویر کشیده است .

 

 

 

بهاءالدین خرمشاهی و اختلال دوقطبی

خرمشاهی

استاد بهالدین خرمشاهی متولد 1324 ، نویسنده ، مترجم ، روزنامه‌نگار، طنزپرداز ، فرهنگ نویس ، قرآن‌پژوه و شاعر ایرانی است . وی تالیفات بسیاری در زمینه علوم قرآنی ، حافظ، مولوی و مجموعه اشعاری با نام زنده‌میری دارد . خرمشاهی در مقاله‌ی "نگاهی از دورن" خود به شرح بیمار اختلال دو قطبی که به آن مبتلا بوده است پرداخته:"یک روز که بیش از حد شادی‌زدگی داشتم وبه طنز می‌پرداختم و برای اطرافیان و دوستان ومهمان‌ها لطیفه‌های پشت‌ سرهم تعریف می کردم و بسیار می‌خندیدم ومی‌خنداندم  ، همسرم نشانه‌هایی از تغیرات خلق وخو را در من تشخیص داد وگفت بدون چون وچرا باید به روانپزشک مراجعه کنی. قبول کردم زیرا در یک رباعی چنین سروده بودم :

کس داور کار خویش نتواند بود

هر کس بود انکه دیگری می‌گوید

در اولین فرصت با مشورت با یکی از دوستان به متخصص اعصاب و روان مراجعه کردم و مشخص شد مبتلا به افسردگی دو قطبی هستم . بعد از تجویز و مصرف داروها کم کم احساس کردم ارتباطم با واقعیات و محیط اطراف بیشتر شده است .

 

امیدوارم این نوشته برای شما هم مفید فایده واقع شود . توصیه هم به شما دوستان عزیز و نویسندگان حال و آینده هم این است که بجای خودکشی ، دیگرکشی ، نفرت از ناشران ، انزجار از منتقدین نامرد  و دودره بازی دوستان وهنرمندان گرانقدر به روانپزشک مراجعه کنید .

در ضمن یادتان باشد تا مریض روانی نباشید نویسنده نخواهید شد . پس زیاد غصه نخورید.